سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات دفاع مقدس (جبهه و جنگ)،کرامات شهدا
درباره ما
خلیل رنجبر[18]

این وبلاگ در جهت ابراز ارادت به شهیدان هشت سال دفاع مقدس طراحی و سعی در ارائه مطالب ناب و مستند را دارد . امیدوارم که راضی باشید و از نظرات سازنده تان این حقیر را بهره مند گردانید. در ضمن این وبلاگ در پایگاه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و در سایت پیوندها جزو سایت های مفید قرار گرفته است. peyvandha.ir/1-5.htm

ویرایش
جستجو


وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
پنج شنبه 92/9/28 8:0 ع

بعدازظهر یکی از روزهای خنک پاییزی سال 64 یا 65 بود. کنار حاج محسن دین شعاری، مسئول تخریب لشگر27 محمد رسول الله"صلی الله علیه و آله و سلم" در اردوگاه تخریب یعنی آنسوی اردوگاه دوکوهه ایستاده بودیم و باهم گرم صحبت بودیم، یکی از بچه های تخریب که خیلی هم شوخ و مزه پران بود از راه رسید و پس از سلام و علیک گرم، رو به حاجی کرد و با خنده گفت: حاجی جون! یه سوال ازت دارم خدا وکیلی راستشو بهم می گی؟ 

حاج محسن ابروهاشو بالا کشید و در حالی که نگاه تندی به او انداخته بود گفت: پس من هر چی تا حالا می گفتم دروغ بوده؟!!

بسیجی خوش خنده که جا خورده بود سریع عذر خواهی کرد و گفت: نه! حاجی خدا نکنه، ببخشین بدجور گفتم. یعنی می خواستم بگم حقیقتشو بهم بگین ........

حاجی در حالی که می خندید دستی بر شانه او زد و گفت: سوالت را بپرس.

- می خواستم بپرسم شما شب ها وقتی می خوابین، با توجه به این ریش بلند و زیبایی که دارین، پتو رو روی ریشتون می کشید یا زیر ریشتون؟

حاجی دستی به ریش حنایی رنگ و بلند خود کشید. نگاه پرسشگری به جوان انداخت و گفت: چی شده که شما امروز به ریش بنده گیر دادی؟

- هیچی حاجی همینجوری !!!

-همین جوری؟ که چی بشه؟

- خوب واسه خودم این سوال پیش اومده بود خواستم بپرسم. حرف بدی زدم؟

- نه حرف بدی نزدی. ولی ....... چیزه ........

حاجی همینطوری به محاسن نرمش دست می کشید. نگاهی به آن می انداخت. معلوم بود این سوال تا به حال برای خود او پیش نیامده بود و داشت در ذهن خود مرور می کرد که دیشب یا شبهای گذشته، هنگام خواب، پتو را روی محاسنش کشیده یا زیر آن.

جوان بسیجی که معلوم بود به مقصد خود رسیده است، خنده ای کرد و گفت: نگفتی حاجی، میخوای فردا بیام جواب بگیرم؟

و همچنان می خندید.

حاجی تبسمی کرد و گفت: باشه بعداً جوابت رو میدم.

یکی دو روزی گذشت. دست برقضا وقتی داشتم با حاجی صحبت می کردم همان جوانک بسیجی از کنارمان رد شد. حاجی او را صدا زد. جلو که آمد پس از سلام و علیک با خنده ریز و زیرکی به حاجی گفت: چی شد؟ حاج آقا جواب ما رو ندادی ها ؟؟!!

حاجی با عصبانیت آمیخته به خنده گفت: پدر آمرزیده! یه سوالی کردی که این چند روزه پدر من در اومده. هر شب وقتی می خوام بخوابم فکر سوال جنابعالی ام. پتو رو می کشم روی ریشم، نفسم بند می آد.می کشم زیر ریشم، سردم میشه. خلاصه این هفته با این سوال الکی تو نتونستم بخوابم.

هر سه زدیم زیر خنده. دست آخر جوان بسیجی گفت: پس آخرش جوابی برای این سوال من پیدا نکردی؟




برچسب ها : لبخند بزن برادر  ,


      
پنج شنبه 92/9/28 9:36 ص

نفوذ به‌ قلب‌ دشمن‌ از جبهه‌ جنوبی‌

این‌ عملیات‌ محدود و نفوذی‌ را، نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌ همانند عملیات‌ نصر2 ، به‌ اجرا درآورد. هدف‌ از انجام‌ عملیات‌ «نصر3 » انهدام‌ توان‌ رزمی‌ دشمن‌ در منطقه‌ «زبیدات» در جنوب‌ محور عملیاتی‌ دهلران‌ بود. نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ در روز27 خردادماه‌1366 از محور مذکور به‌ درون‌ خاک‌ عراق‌ پیشروی‌ کرده‌ و ضمن‌ منهدم‌ نمودن‌20 دستگاه‌ تانک‌ و نفربر زرهی، چندین‌ انبار مهمات‌ و شماری‌ خودرو نظامی‌ دشمن، به‌7 گردان‌ رزمی‌ ارتش‌ عراق‌ آسیب‌ رساندند و با کشته‌ و زخمی‌ و اسیر نمودن‌1060 تن‌ از نیروهای‌ بعثی‌ و غنیمت‌ گرفتن‌ چندین‌ عراده‌ توپ‌ و ادوات‌ جنگی‌ و شماری‌ خودرو و ده‌ها قبضه‌ سلاح‌ سبک‌ از دشمن، به‌ خاک‌ ایران‌ و خطوط‌ جبهه‌ خودی‌ بازگشتند.

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: نصر3

زمان‌ اجرا: 27/3/1366

تلفات‌ دشمن‌ (کشته، زخمی‌ و اسیر) :1060

مکان‌ اجرا: منطقه‌ عملیاتی‌ زبیدات‌ در جنوب‌ دهلران‌ - جبهه‌ میانی‌ نبرد

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌

اهداف‌ عملیات: انهدام‌ توان‌ رزمی‌ دشمن‌




برچسب ها : کارنامه عملیات ها  ,


      

وصیت نامه شهداء را مطالعه کنید که انسان را می لرزاند و بیدارمیکند.‍ [امام خمینی (ره)]

از برادران و خواهران می خواهم که این نهضت را حفظ کنید و در راه صدور آن از هیچ کوششی دریغ نکنید و مگذارید بار دیگر دست جنایتکاران شرق و غرب در شما مسلط گردد و خونهای هزاران شهید از دست برود. در نمازهای جماعت و جمعه با جدیت شرکت کنید. با وحدت و اطاعت از مقام رهبری و پیروی از دستورات اسلام و پاسداری جدی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن توطئه های استکبار را خنثی و نقش بر آب کنید.




برچسب ها : وصیت نامه شهدا  ,


      
جمعه 92/9/15 10:35 ع

طرح‌ و اجرای‌ عملیات‌ «نصر2» بر خلاف‌ عملیات‌ نصر- 1 که‌ به‌ دست‌ نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ به‌ اجرا درآمده‌ بود- توسط‌ نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ به‌ انجام‌ رسید.

هدف‌ عملیات‌ نصر2 آزادسازی‌ بلندی‌های‌ مشرف‌ بر خطوط‌ مواصلاتی‌ دشمن‌ در جبهه‌ «میمک» واقع‌ در منطقه‌ میانی‌ جنگ‌ بود. به‌ همین‌ منظور تک‌ نیروهای‌ ارتش‌ با رمز «یا حسین‌ مظلوم» در روز13 خرداد ماه ‌1366 در محور کوهستانی‌ میمک‌ آغاز شد.

طی‌ این‌ یورش‌ بلندی‌های‌404 ،400 ،396 و منطقه‌ «خزر» و «هلاله» به‌ تصرف‌ رزمندگان‌ ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ درآمد و4 گردان‌ کماندویی، توپخانه‌ و پیاده‌ و یک‌ گروهان‌ تانک‌ دشمن‌ آسیب‌ دید و مقداری‌ سلاح‌ و مهمات‌ از دشمن‌ به‌ غنیمت‌ گرفته‌ شد.

همچنین‌ در این‌ عملیات‌ محدود و کوتاه‌ مدت،800 تن‌ از نیروهای‌ عراقی‌ کشته‌ و زخمی‌ و ده‌ها تن‌ دیگر نیز اسیر شدند.

در این‌ عملیات‌ شهید تقی‌ رضوی‌ معاونت‌ مهندسی‌ قرارگاه‌ خاتم‌الانبیأ به‌ شهادت‌ رسید.

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: نصر 2 (محدود)

زمان‌ اجرا : 13/3/1366

تلفات‌ دشمن‌ (کشته، زخمی‌ و اسیر): 800

رمز عملیات: یا حسین‌ مظلوم

مکان‌ اجرا: جبهه‌ میمک‌ - بلندی‌های‌ جبهه‌ میانی‌ جنگ‌

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌

اهداف‌ عملیات: تصرف‌ مناطق‌ اشغال‌ شده‌ و سرکوب‌ دشمن‌




برچسب ها : کارنامه عملیات ها  ,


      
پنج شنبه 92/9/14 6:30 ع

هر چند همچو گل همه بر باد رفته اند

هرگز گمان مدار که از یاد رفته اند

اینان نه آن گل اند که گویی در این بهار

از یاد رفته اند چو بر باد رفته اند

اینان نه آهویند که گویی دریغ و حیف

در چنگ ظالمانه صیاد رفته اند

جای دریغ نیست بر ایشان که این گروه

با عزم آهنین و دل شاد رفته اند

« استاد » گفته بود که با جان و دل به پیش

اینان بنا به گفته استاد رفته اند

سرباز آهنین نبرد نهایی اند

پولاد زیست کرده و پولاد رفته اند

در راه پی گذاری کاخ جهان نو

بر جا نهاده پایه و بنیاد رفته اند

در راه آفرینش باغی پر از شکوه

بی خس و خار و آفت و اضداد رفته اند

« پیروز باد ملت ما، انقلاب ما»

گویان، به رغم دشمن جلاد رفته اند

« کوبنده باد جنبش خلاق رنجبر»

برگوش عالمی زده فریاد رفته اند

بر باد رفته نیز نبایست گفتشان

در قلب ما نهاده بسی یاد رفته اند




برچسب ها : ادبیات مقاومت  ,


      

آن روز ها ما یک تلویزیون کوچک داشتیم که الآن هم داریم، منتهی ماموران ساواک آن را شکسته اند. ولی به هر شکل آن را برای یادگاری نگه داشته ام.

یک روز شهید اندرزگو، اخبار ورود کارتر به ایران را تماشا می کرد، من هم کنار ایشان نشسته بودم، پرسیدم: « چرا این پهلوی را نمی کشی؟چرا هیچ اقدامی برای نابودی این آدم نمی کنی؟»

جواب داد: «من شش ماه تمام روی طرحی زحمت کشیدم ولی حاصل کار من لو رفت، برای همین نتوانستم پهلوی را از بین ببرم. حالا شش ماه دوم را شروع کرده ام و دارم کار می کنم. این پهلوی را یا با دست خودم از بین می برم یا با خون خودم.»

همان شب یک بار دیگر که تلویزیون همین خبر را پخش می کرد، شهید اندرزگو یک دفعه برگشت و به من گفت: «می بینی یک روز جمهوری اسلامی می شود، اوایل مردم مورد امتحان قرار می گیرند،آقای خمینی به ایران تشریف می آورند.»

پیش گویی هایی می کرد.

من امروز آن ها را به چشم می بینم، ولی آن روزها، این حرف ها را خیلی جدی نمی گرفتم. حتی یک بار هم گفتند: «آقایی به نام سید علی، رییس جمهور می شود.»

چون نام خودش هم سید علی بود، گفتم:« نکند خودت می خواهی رییس جمهور شوی!؟»

جواب داد: «نه، من آن موقع نیستم. مسئولیت خیلی سنگین است.»

«همسر شهید حجة الاسلام سید علی اندرزگو» «صبح صادق- ش338»




برچسب ها : یاد و خاطره شهدا  ,


      
پنج شنبه 92/9/7 6:49 ع

 

عده ای با نامتان نان می خورن          ای شهیدان خونتان را می خورن

جنگ رفت و شهر ما تاریک شد                راه وصل عاشقان باریک شد

شما رفته مردم ریایی شدند                   و برخی دگر شیمیایی شدند

نه ان شیمیایی که در جنگ بود          نه ان گاز سمی که بی رنگ بود

همانان که رنگ ریا می زنن         همانان که بر سینه سنگ خدا میزنند

همانان که یادی زدین می کنن                   فضا را پر از ادکلن می کنن

به یک چک رشوه خور میشوند            به یک حکم مسئول کل میشوند

همانان که در بی حجابی تکند                     سزاوار یک قبضه نارنجکند

به سنگ تهاجم محک می شوند               به مثل عروسک بزک میشون

از اینها بپرسید که مهران کجاست     شلمچه حلبچه فاو مریوان کجاست؟

از اینها بپرسید همت که بود ؟                 از این ها بپرسید باکری که بود ؟

از این ها بپرسید که بابایی که بود؟         رجایی حسنپور اللهیاری که بود ؟

کسی فکر گلهای این باغ نیست             کسی مثل ان روزهای داغ نیست

همه ناگهان عافیت خو شدند             به یک شب از این رو به ان رو شدند

کسی بر شهیدان سلامی نگفت                      رضای خدا را کلامی نگفت

بیایید مردم که بهتر شویم                          در این ابشار خدائی تر شویم

بیایید تجدید پیمان کنیم

نگاهی به قبر شهیدان کنیم

 




برچسب ها : ادبیات مقاومت  ,


      
جمعه 92/9/1 2:13 ع

عملیات نصر1

آزادسازی‌ یکصد کیلومتر مربع‌ از خاک‌ عراق

‌نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ منظور کنترل‌ راه‌ ارتباطی‌ «چوارتا- بسن» عراق‌ در جبهه‌ شمالی‌ و غرب‌ شهر «بانه» کردستان‌ ایران، در 25 فروردین‌ ماه‌ 1366 و هنگامی‌ که‌ سوز و سرمای‌ زمستان‌ و برف‌ بر هوای‌ منطقه‌ حکم‌ فرما بود، دست‌ به‌ یک‌ حمله‌ نفوذی‌ زدند.

این‌ تک‌ با رمز یا صاحب‌الزمان(عج)ادرکنی‌ آغاز شد و طی‌ آن‌ بلندی‌های‌ «کوخ‌ نم‌نم» و یال‌ ارتباطی‌ میان‌ بلندی‌های‌ «سورکوه» و بسن‌ و پاسگاه‌ «سوردیزه» و بسن‌ عراق‌ در زمینی‌ به‌ گستره‌100 کیلومتر مربع‌ آزاد و تعداد 590 تن‌ از نیروهای‌ پیاده‌ و کماندوی‌ دشمن‌ کشته، زخمی‌ و اسیر شدند.

همچنین‌ مقداری‌ سلاح‌ سبک‌ و نیمه‌ سنگین‌ و مهمات‌ به‌ غنیمت‌ رزمندگان‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ درآمد.

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: نصر 1 (نفوذی)

زمان‌ اجرا: 25/1/1366

تلفات‌ دشمن‌ (کشته، زخمی‌ و اسیر) :590

رمز عملیات: یا صاحب‌ الزمان(عج) ادرکنی‌

مکان‌ اجرا: غرب‌ منطقه‌ عمومی‌ بانه‌ - محور شمالی‌ جنگ‌

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌

اهداف‌ عملیات: کنترل‌ راه‌ ارتباطی‌ چوارتا- بسن‌ عراق‌




برچسب ها : کارنامه عملیات ها  ,


      

 

وصیت نامه شهداء را مطالعه کنید که انسان را می لرزاند و بیدارمیکند.‍ [امام خمینی (ره)]

...من خودم را لایق نمیدانم که در جواب ندای هل من ناصر ینصرنی به امام کبیرمان لبیک بگویم... ولی از امام (ره) می خواهم که مرا دعا کند تا بلکه نزد خداوند مورد قبول واقع شوم و به درجه ای که در نهایت شهادت است برسم.

...خدایا شکر می کنم که مرا آزاد آفریدی تا آزاد فکر کنم تا بتوانم بندگیت را به جای آورم.

خدایا! شکر تو را که مرا پاسدار انقلاب خمینی ات قرار دادی تا اینکه بتوانم خونم را فدای حسینت بکنم.

خدایا! شکر تو را که مرا از این نعمت انقلاب سرخ خمینی برخوردار نمودی و به آن درجه ای رساندی که لیاقتش را نداشتم. ...آگاه باشید که در این برهه از زمان مسئولیت سنگینی بر دوش دارید. شما پاسدار خون های ریخته شده برای اسلام عزیز هستید و باید شما عزیزان پیام خون شهیدان و شعار آنها را با کار و کوشش در راه خدا به جهانیان صادر نمائید، و ثابت کنید که می توانیم در پناه اسلام غیر وابسته به ابرقدرت ها باشیم و به شعار بهشتی مظلوم و دیگر شهدا تحقق بخشیم و ندای مظلومانه امتمان را به گوش تمام مستضعفان جهان برسانیم تا اینکه لرزه بر اندام پوسیده مستکبران داخلی و خارجی بیندازیم...

و مستضعفین خود تصمیم بگیرند و حاکم روی زمین باشند همانطوریکه که خداوند به بندگانش وعده داده است:

"و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین..."

تا اینکه مقدمه ای برای ظهور مهدی (عج) و افراشته شدن پرچم لااله الاالله در جهان باشد.

 




برچسب ها : وصیت نامه شهدا  ,