سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات دفاع مقدس (جبهه و جنگ)،کرامات شهدا

بخشندگی

کوچه پس کوچه های نهاوند پر از چشم های دوخته به راه بود و اعظم خانم تا آنجا که از دستش برمی آمد، نگاه نیازمندان را بی جواب نمی گذاشت. او به مغازه ی شوهرش، حاج آقا توکل، که می رفت تا غذای او را بدهد، از آنجا حواسش به ما کارگران کم سن و سال و گرسنه و خسته ای بود که برای کار به شهر آمده بودیم. برای شکم خالی ما ناراحت می شد. از دادن کاسه ی ماست و مربا و شیر و پنیر به ما دریغ نمی کرد.

او آنقدر بخشنده بود که هنوز که هنوز است وقتی به درمانگاهی که پسرش مدیر آنجاست می رویم، از او پیش پسرش یاد می کنیم و می گوییم که وقتی ما کارگر ساده ای بودیم و برای کار به شهر می آمدیم، مادرت نمی گذاشت گرسنه بمانیم و هوای مان را داشت.

شهیده اعظم شفاهی

تولد : 1333

شهادت : 1364

علت شهادت : بمباران هوایی رژیم بعثی در شهرستان نهاوند

برگرفته از : آن روز؛ هشت صبح ، صفحه 26