سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات دفاع مقدس (جبهه و جنگ)،کرامات شهدا
درباره ما
خلیل رنجبر[18]

این وبلاگ در جهت ابراز ارادت به شهیدان هشت سال دفاع مقدس طراحی و سعی در ارائه مطالب ناب و مستند را دارد . امیدوارم که راضی باشید و از نظرات سازنده تان این حقیر را بهره مند گردانید. در ضمن این وبلاگ در پایگاه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و در سایت پیوندها جزو سایت های مفید قرار گرفته است. peyvandha.ir/1-5.htm

ویرایش
جستجو


وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها

خاطـره ای از شهیـد صـدرالله فنی فـرمانده سپاه 16 رمضان : شبی به منزل آقا صدرالله رفتم، دیدم همانند یک خدمه برای دختر بزرگش کار می کند و گوش به فرمان اوست. از این همه علاقه و عنایت شگفت زده شدم. گفتم:صدرالله تو که اینقدر وابسته به فرزندانت هستی، چطور آنها را به مدت طولانی تنها می گذاری و به مأموریت میروی؟ وی در پاسخ گـفت : علاقـه ام به انقلاب و اسـلام صد چندان است ولی حالا که نزد بچه ها هستم، وظیفه خود می دانم که نهایت محبت خویش را به آنها ابراز دارم.

(بـه نقـل از دکـتر عـزیـزاللـه سـالاری از دوستان شهید وبلاگ عاشقان شهادت(




برچسب ها : یاد و خاطره شهدا  ,


      
جمعه 94/4/12 12:35 ع

شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! دارن اذان میگن .خاطره ای از خلبان شهید علی اکبر شیرودی [ به روایت همرزم شهید ، خبرگزاری فارس ، 93/7/7 ]




برچسب ها : یاد و خاطره شهدا  ,


      

 

این شهید[چمران] یک دانشمند بود؛ یک فرد برجسته و بسیار خوش‌استعداد بود. خود ایشان برای من تعریف میکرد که در آن دانشگاهی که در کشور ایالات متحده‌ی آمریکا مشغول درسهای سطوح عالی بوده - آنطور که به ذهنم هست ایشان یکی از دو نفرِ برترینِ آن دانشگاه و آن بخش و آن رشته محسوب میشده - تعریف میکرد برخورد اساتید را با خودش و پیشرفتش در کارهای علمی را. یک دانشمند تمام‌عیار بود. آن وقت سطح ایمان عاشقانه‌ی این دانشمند آنچنان بود که نام و نان و مقام و عنوان و آینده‌ی دنیائىِ به ظاهر عاقلانه را رها کرد و رفت در کنار جناب امام موسای صدر در لبنان و مشغول فعالیتهای جهادی شد؛ آن هم در برهه‌ای که لبنان یکی از تلخترین و خطرناکترین دورانهای حیات خودش را میگذرانید.

فرازی از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) در دیدار اعضای بسیجی هیأت علمی دانشگاه‌ها

1389/04/02

 




برچسب ها : زندگینامه شهدا  ,