رضایت مادر!
اصرار فایده ای نداشت. هر کاری می کرد ، مادرش اجازه نداد بره آبادان. می گفت:نمی خواد راه دور بری ؛ برو همین دانشکده مهندسی تهران . جواد هم که دید مادرش راضی نیست ، قید دانشگاه رو زد و گفت : « من عاشق مهندسی نفتم و دوست دارم برم آبادان . مطمئنم اگر نروم ،آینده ام خراب می شه . ولی چون مادر راضی نیستن نمی رم !!! ؛ هر چی که ایشون بگن همون کار رو می کنم !. »اینو که گفت ، دل مادرش نرم شد و دیگه مخالفت نکرد.
* خاطره ای از شهید محمد جواد تند گویان
( حکایت آن مرد غریب ، ص 18)
...........................................
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم فرمود :
خشنودی پدر و مادر ، رضای خداوند است ؛ و خشم الهی در غضب پدر و مادر است .
مستدرک ، ج 15 ، ص 176