نماز رزمندگان
آخرین نماز
همه مجروحین را در یک سنگر جمع کرده بودیم.حجت الاسلام ترکان هم مجروح بود.او در گوشه ای از سنگر سرش را به دیوار تکیه داده بود و به نقطه ای خیره مانده بود.لبهای داغمه بسته اش هراز گاه به ذکر باز می شد.بقیه مجروحین گویا رازی مقدس را حس کرده باشند، چشم دوخته بودند به لب ترکان، ترکان ارادت زاید الوصفی به امام حسن مجتبی (ع) داشت،همه بچه ها از این ارادت آگاه بودند.به هر بهانه و مناسبتی ذکر مصیبت آن امام را می گفت.
ناگهان لحن ترکان عوض شد، انگار که مورد خطاب قرار گرفته باشد، با ادب و احترام خاص به همان نقطه سنگر خیره بود گفت: ( خیر نخوانده ام) چند لحظه بعد دوباره گفت: ( چشم الان می خوانم) و بعد شروع کرد به خواندن نماز.کلمات به سختی از لبانش خارج می شد گاهی در بین نماز خاموش می ماند بی هیچ حرفی، باز دوباره لبهایش به جنبش در می آمد.مجروحین می گفتند که امام، کلمات نماز را به او تلقین می کند.
ترکان در حالی که رمق در بدن نداشت، دقیق و بدون غلط، نماز ظهر و عصرش را خواند.نزدیک ساعت چهار بود که دوباره رو به آن نقطه کرد و گفت: (چشم) بعد شهادتین را گفت و خاموش و راز ناک به ابدیت پرواز کرد.
منبع: منبع: center.namaz.ir