نسخه ی زندگی
عصرهای پنج شنبه که می شد، طاهره هرجایی که بود، حتی اگر مهمان داشتند و کار بر سرش ریخته بود، یا خانه شلوغ و پر رفت و آمد بود، خود را پای تلویزیون می رساند و برنامه ی آقای قرائتی را گوش می کرد. حتی یکبار هم نشد که برنامه را از دست بدهد. همیشه هم قلم و کاغذی جلوی رویش بود و تمام صحبت های مهم را یادداشت می کرد. می گفتیم: "طاهره جان، چقدر به این برنامه علاقه داری." می خندید و چهره اش باز و روشن می شد: "این ها درس های قرآنه... به کار همه هم میاد... نسخه ی زندگی است."
و راست هم می گفت. اینها سخنان و حرف هایی نبود که طاهره، فقط اسیر زیبایی و سحر واژگانش باشد، بلکه در عمل هم تا می توانست آن ها را محقق می کرد؛ مثل مهربانی ها و دلسوزی هایش برای دیگران و مثل مواظبت از نماز اول وقتش؛ مثل توصیه به همکلاسی هایش که نمازشان را در مدرسه بخوانند و نگذارند برای خانه چرا که ممکن است فراموششان شود و یا به تأخیر بیفتد؛ مثل حجابش که بی نظیر بود، روسری های رنگارنگش را همیشه زیر چانه گره می زد، در خانه و بیرون از خانه. تا جایی که یکی از برادرهایش روزی به شوخی به او گفت: "طاهره جان... لا اقل روسری ات را برای ما کمی عقب ببر تا صورت زیبایت را ببینیم. کم کم دارد یادمان می رود چه شکلی بودی ها! "
شهیده طاهره هاشمی
تولد : 1346
شهادت : 1360
علت شهادت : درگیری 6بهمنِ شهرستان آمل
برگرفته از : عروس آسمان ، صفحه 27