زندگی به سبک شهدا/ شبی که دیگر لب به سیگار نزد
همین که حاج احمد صدایش کرد. سریع سیگار را انداخت و با پایش خاموش کرد و دوید طرف حاجی.
شب عملیات، بچههایی که دور و برش بودند، میگفتند از هشت شب تا هشت صبح، دویست سیصد تایی کشید! از خیلی سال پیش شروع کرده بود به بهانه سینوزیت میکشید.
حالا آمده بود سخنرانی میکرد!
بگین کی سیگار میکشه؟
با نگاهش همه را دور زد «از سیگاریها کدومتون میتونه ثابت کنه سیگار برای بدن ضرر نداره؟»
حاجی و این حرفها! تازگیها حاجی را کمتر میدیدم. ولی قبلاً بارها سیگار را لای انگشتانش دیده بودم. حالا همین حاجی، آمده بود برای بچهها صغرا کبرا میچید که امام گفته چیزی که برای بدن ضرر دارد حرام است، پس سیگار هم …
میگفتند شب عقدشان خانمش گفته مجاهد فی سبیل الله سیگار نمیکشد. حاجی هم از همان جا که سیگارش را تو جاسیگاری خاموش کرده بود دیگر لب به سیگار نزد.
منبع: کتاب یادگاران/ شهید همت