بهتر?ن تک ت?رانداز ا?ران با 700 شل?ک موفق
شهید عبدالرسول زرین ملقب به گردان تک نفره شهید عبدالرسول زرین و یک تک تیرانداز خبره عراقی به صورت همزمان همدیگر را هدف قرار می دهند و گلوله این شهید مغز تک تیر انداز عراقی هدف قرار می دهد.
شهید عبدالرسول زرین ، مردی که آن قدر به دل دشمن وحشت انداخت تا به “صیاد خمینی” معروف شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سپاه عاشورا، شهید زرین پس از ان که به تنهایی یک تپه را که یک گردان از پس آزاد سازی آن بر نیامده بود ، تصرف کرد از جانب حاج حسین خرازی به “گردان تک نفره ” معروف شد.
تصویر ذیل مربوط به منطقه بستان می باشد. وقتی که تک تیرانداز ایرانی تصمیم گرفت تا یک مانع را هدف قرار دهد و به صورت همزمان یک گلوله به لاله گوش او برخورد کرد.
شهید عبدالرسول زرین ملقب به گردان تک نفره
شهید عبدالرسول زرین ملقب به گردان تک نفره
موضوع از این قرار بود که این شهید و یک تک تیرانداز خبره عراقی به صورت همزمان همدیگر را هدف قرار می دهند و گلوله این شهید مغز تک تیر انداز عراقی هدف قرار می دهد.
تصویر او را امام خمینی (ره) دیده بود و وقتی این شهید بزرگوار به دیدار امام رفته ، ایشان او را شناخته بود.
عبدالرسول زر?ن متولد سال 1320، اهل روستا? دهدشت کهگ?لو?ه و بو?راحمد بود. او بهتر?ن تک ت?رانداز ا?ران و جنگ هشت ساله بود اما به ندرت نام? از وی برده شده است و کس? برای ایشان ف?لم? نساخت (مانند فیلم هایی همچون Enemy at The Gates درباره تک تیرانداز روسی “واسیلی زایتسف” و یا فیلم American Sniper درباره تک تیرانداز آمریکایی “کریس کایل”). وی 700 شل?ک موفق داشت، درصورت? که کر?س کا?ل بهتر?ن تک ت?رانداز ارتش آمر?کا فقط 160شل?ک موفق داشت.
گفته می شود صدام برا? شکار ا?ن تک ت?رانداز شجاع ایرانی، ?ک ت?م ب?ست نفر? از تک ت?ر اندازها? معروف ب?ن الملل? را اج?ر کرده بود.نکته دیگر ا?نکه ا?شان با سلاح روسی دراگانوف SVD یا همان قناسه شل?ک م? کرد که در مقابل اسلحه های اسنایپر آمریکایی حکم تفنگ ساچمه ا? را دارد و این مهارت بالای این اسنایپر زبده ایرانی را می رساند.
این شهید بزرگوار در عملیات خیبر به شهادت رسید.
در ادامه ماجرایی را می خوانید که تقریبا تمام بسیجی هایی که یک بار آموزش نظامی دیده اند آن را شنیده اند. ماجرایی که به صورت سینه به سینه در میان رزمندگان اسلام پخش شده است.این ماجرا در کتاب “رفاقت به سبک تانک” نیز آمده است.
ماجرا از این قرار است که : نبرد سنگینی در فاصله نزدیک بین ایرانی ها و عراقی ها در گرفته بود و طرفین بعد از مدتی خسته شدن و دیگه به طرف هم شلیک نمی کردن و در وضعیت سکون قرار داشتن.
این وسط یه تک تیرانداز ایرانی ناگهان به عربی میگه : جاسم کیه؟
یه عراقی از همه جا بی خبر سرشو بالا میاره و میگه : من که همون لحظه به درک واصل میشه.
چند دقیقه بعد دوباره همون صدا میگه : رحمان کیه؟ یه عراقی دیگه میگه : من و اونم یه گلوله وسط مغزش میشینه.
عراقیا که از این قضیه کلافه شدن و فهمیدن طرف مقابلشون کیه میان کلک بزنن و یکی از تیراندازان خبرشون داد میزنه میگه : رسول کیه؟
اما کسی جواب نمیده.
چند دقه بعد یکی از خاکریز ایرانیا میگه : کی با رسول کار داشت؟ که اون عراقی سرشو بالا میاره و میگه من!!!
و اونم با یه شلیک بی نقص تک تیر انداز ایرانی به جهنم نقل مکان میکنه.