پذیرش قطعنامه ی 598؟
آیا ایران عامل تداوم هشت سال جنگ و خونریزی بود؟
آیا ایران عامل تداوم هشت سال جنگ و خونریزی بود؟در رسانههای غربی و عربی، انبوه مطالبی وجود داشت که ایران را عامل تداوم جنگ میدانست. استدلال آنها این بود که «پرزیدنت صدام حسین خاطر نشان ساخت که عراق کلیهی قطعنامههای سازمان ملل را پذیرفته و نیروهای خود را به مرزهای بینالمللی بازگردانیده است.» اما ایران نسبت به قطعنامههای بینالمللی بیتفاوت است.
«صلح چیزی است که عراق خواهان است و به آن نیاز دارد.»[1] «منطق فرانسه این است که موشکهای اگزوست اعتبار نظامی به عراق خواهد داد و ممکن است ایران را برای برقراری صلح به پای میز گفتوگو بکشاند.»[2] «تداوم جنگ نتیجهی لجاجت و سرسختی یکی از طرفین [ایران] است.» «از دیدگاه دولت فرانسه، اعطای هواپیماهای سوپراتاندارد به عراق، به عنوان حربهای بازدارنده به شمار میروند که ممکن است رژیم خمینی را وادار به مذاکره و صلح کنند، زیرا کاملاً روشن است که روحالله خمینی جز زبان زور، با زبان دیگری آشنایی ندارد.»[3] این جملات گوشهای از انبوه مطالبی است که رسانههای غربی و عربی در طول هشت سال جنگ عراق و ایران، درج و منتشر میکردند. استدلال عمومی آنها نیز در این عبارات خلاصه میشد که «در 15 ژوئن 1982، پرزیدنت صدام حسین خاطر نشان ساخت که عراق کلیهی قطعنامههای سازمان ملل را پذیرفته (خصوصاً قطعنامهی 514 شورای امنیت) و نیروهای خود را به مرزهای بینالمللی بازگردانیده است.» [4] اما ایران نسبت به قطعنامههای بینالمللی بیتفاوت است.
بر اساس آنچه ذکر شد، تردیدی باقی نمیماند که ایران مسئول تداوم تخاصم هشتسالهی دو کشور بوده است. بنابراین مسئولیت خون قریب به یک میلیون انسان و خسارات مادی و معنوی بیشماری که بر دو ملت مسلمان وارد آمد، بر ذمهی جمهوری اسلامی است. چه این کشور سرسختانه در مقابل تمامی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد مقاومت کرد و از پذیرش آنها سر باز زد. اینکه اخبار رسانههای جهان واقعیت دارد یا نعلی است وارونه بر حقیقت جنگ، امری است که تنها از رهگذر بررسی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد در طول جنگ هشتسالهی عراق و ایران دستیافتنی به نظر میرسد. آنچه در پی میآید قطعنامههایی است در طول جنگ هشتسالهی ایران و عراق، از سوی شورای امنیت سازمان ملل، تصویب و به طرفین ابلاغ شده است.
قطعنامهی 479
اولین قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال جنگ واقعشده بین ایران و عراق، در تاریخ ششم مهرماه 1359 صادر شد؛ یعنی هفت روز پس از تهاجم سراسری ارتش عراق به مرزهای زمینی و هوایی ایران. این قطعنامه که به قطعنامهی 479 شهرت دارد، لحنی خنثی داشت و طرفین را به آتشبس توصیه میکرد.[5] این لحن و این توصیه در حالی بود که عراق جنگ را آغاز کرده و ارتش این کشور طی یک هفته، هزاران کیلومتر در خاک ایران پیشروی کرده بود. بدیهی است پذیرش این قطعنامه از سوی ایران به معنای قبول حضور دشمن در خاک این کشور بود که میتوانست پیامدهای ارضی و سیاسی جبرانناپذیری به بار آورد.
چنین قطعنامهای که در آن نشانهای و اشارهای به طرف مهاجم و کشور مدافع وجود نداشت، بیش از هر چیز، به واکنشی از نوع رفع تکلیف میمانست تا قطعنامهای الزامآور از سوی نهادی بینالمللی که دغدغهی بر هم خوردن صلح و امنیت جهانی را داشته است. این واقعیت زمانی ملموستر است که یادآوری شود همزمان با تهاجم عراق به کویت، که در دوم اوت 1990 (11 مرداد 1369) اتفاق افتاد، شورای امنیت سازمان ملل، بلافاصله با فشارهای آمریکا و متحدانش، پیش از سپیدهدم همان روز، تشکیل شد و اولین قطعنامه با شمارهی 660 را تصویب کرد. به طور کلی و خلاصه، قطعنامهی 660 در مقایسه با قطعنامهها و بیانیههای شورای امنیت در مورد جنگ ایران و عراق تفاوتهای آشکار ذیل را داشت:
شورای امنیت سازمان ملل متحد در نخستین ساعت حملهی عراق به کویت تشخیص داد که «صلح و امنیت بینالمللی» نقض شده و اقدام جدی برای اعادهی صلح ضروری است؛ در حالی که در مورد ایران پس از هفت سال جنگ خونین و خسارات جانی و مالی هولناک و جبرانناپذیر، شورای امنیت با تصویب قطعنامهی 598 در 20 ژوئیه 1987 (29 تیر ماه 1366) به این تشخیص نائل شد که صلح و امنیت نقض شده است.
قطعنامهی 660 عراق را محکوم و این دولت را متجاوز به حریم کویت معرفی کرد؛ در حالی که طی هشت سال جنگ ایران و عراق، در قطعنامهها و بیانیههای متعددی که از سوی شورای امنیت صادر شد، هرگز عراق متجاوز شناخته نشد و هیچ گاه محکوم نگردید. در قطعنامهی 660، شورای امنیت از عراق خواست «فوراً و بدون قید و شرط کلیهی نیروهای خود را به مواضعی که در اول اوت 1990 مستقر بودند، به عقب فراخواند.» در حالی که در جنگ تحمیلی هشتسالهی عراق علیه ایران، این شورا هرگز از عراق به تنهایی چنین اقدامی را نخواسته بود.
قطعنامهی 514
0قطعنامهی دوم شورای امنیت سازمان ملل، با عنوان قطعنامهی 514، در تاریخ 21 تیرماه 1361 صادر شد. در این قطعنامه، برقراری آتشبس فوری و بازگشت به مرزهای بینالمللی، احترام به حاکمیت، تمامیت ارضی و عدم مداخلهی کشورها در امور یکدیگر مورد تأکید قرار گرفته بود.[6] این قطعنامه در حالی صادر شد که ایران با انجام چهار عملیات بزرگ (ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس) موفق شده بود متجاوز را از بخشهایی عمدهای از خاک این کشور، به طور مشخص در استان خوزستان، عقب براند و در پی بررسی تعقیب متجاوز برآید.
با این وجود، در این قطعنامه نیز به تعیین و تنبیه متجاوز و پرداخت غرامت به عنوان سه خواستهی اساسی جمهوری اسلامی، هیچ اشارهای نشده بود. بنابراین این قطعنامه هیچ فشاری بر عراق به عنوان آغازگر جنگ وارد نمیکرد.[7] این در حالی بود که علیرغم آزادسازی مناطق مهمی در خوزستان، نیروهای نظامی ایران با تلاش خود به مرزهای بینالمللی رسیده، ولی هنوز وارد خاک عراق نشده بودند. در مقابل، عراق همچنان بخشهای مهمی از خاک ایران و ارتفاعات سرکوب در مرزها را در اختیار داشت. در چنین وضعیتی، ایران قطعنامهی 514 را ناعادلانه تشخیص داد و از پذیرش آن خودداری کرد؛ در حالی که عراق بیدرنگ آن را پذیرفت.
واقعیت قطعنامههای یکجانبهی شورای امنیت دربارهی جنگ ایران و عراق زمانی ملموستر است که یادآوری شود همزمان با تهاجم عراق به کویت، شورای امنیت سازمان ملل پیش از سپیدهدم همان روز، تشکیل جلسه داد و قطعنامهی 660 را تصویب کرد. قطعنامهی 660 عراق را متجاوز به حریم کویت معرفی کرد. در حالی که طی هشت سال جنگ ایران و عراق، هرگز عراق متجاوز شناخته نشد. به علاوه بر خلاف جنگ تحمیلی علیه ایران، در قطعنامهی 660، شورای امنیت از عراق خواست فوراً و بدون قید و شرط، کلیهی نیروهای خود را به عقب فراخواند.
قطعنامهی 522
سومین قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل متحد با عنوان قطعنامهی 522، در پی دو عملیات رمضان و مسلم بن عقیل، در جلسهای که به درخواست عراق تشکیل شده بود، صادر شد.[8] در این قطعنامه نیز هیچ توجهی به خواستههای ایران نشده و حتی به جای واژهی جنگ میان عراق و ایران، از عبارت «وضعیت میان ایران و عراق» استفاده شده بود و مفاد دو قطعنامهی پیشین، یعنی آتشبس فوری و پایان دادن به همهی عملیاتهای نظامی و بازگشت به مرزهای شناختهشدهی بینالمللی، تکرار شده بود.[9] طبیعتاً دولت جمهوری اسلامی ایران این قطعنامه را نیز مانند دو قطعنامهی پیشین رد کرد.
ذکر این نکته ضروری است که از تاریخ صدور اولین قطعنامه (6 مهر 1359) تا زمانی که قطعنامهی دوم شورای امنیت سازمان ملل در ارتباط با تخاصم بین عراق و ایران صادر شد (21 تیر 1361) قریب به هجده ماه فاصله افتاد. حال اینکه در یک سال برتری ایران، یعنی سال 1361، سه قطعنامه صادر شد.
قطعنامهی 540
چهارمین قطعنامهی شورای امنیت، قطعنامهی 540 بود که در پی توسعهی جنگ در خلیج فارس و حمله به کشتیها در 6 آبان 1362، صادر شد. در این قطعنامه، هرچند برای نخستین بار به لزوم بررسی واقعبینانهی جنگ اشاره شده[10] و از دبیرکل خواسته شده بود مشورتهایی را با دو طرف درگیر در زمینهی راههای توقف جنگ آغاز کند، اما بیشترین تأکید بر حق کشتیرانی و تجارت آزاد و احترام به صلح و امنیت و دریانوردی در خلیج فارس، یعنی شریان انرژی دنیای غرب، قرار داده شده بود. همچنین این قطعنامه نیز به جای بهکارگیری واژهی جنگ، از «وضعیت میان ایران و عراق» استفاده کرده و باز هم کوچکترین توجهی به خواستههای ایران ننموده بود.[11]
لذا این قطعنامه نیز از سوی ایران رد شد. آیتالله خامنهای در خطبههای نماز جمعه، ضمن تأکید بر رد این قطعنامه از سوی ایران، بر ضرورت اصلاح روش برخورد شورای امنیت با موضوع تجاوز عراق به خاک ایران تأکید کرد.[12] گفتنی است عراق در حالی این قطعنامه را پذیرفت که در همان روز صدور قطعنامه، بالگردهای سوپرپومای این کشور، با استفاده از موشکهای اگزوسه، به کاروان دوازده کشتی در خور موسی حمله کردند.[13]
قطعنامهی پنجم شورای امنیت سازمان ملل نیز که به دنبال گسترش جنگ در خلیج فارس در پی استفادهی عراق از هواپیماهای سوپراتاندارد و جدیت یافتن تهدید ایران مبنی بر بستن تنگهی هرمز در تاریخ 11 خرداد 1363 صادر شده بود، بر حق کشتیرانی آزاد در خلیج فارس تأکید داشت و اساساً در مورد پایان دادن به جنگ، طرح جدیدی مطرح نکرده بود.[14] ششمین قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز چیزی جز درخواست اجرای قطعنامهی 528 نبود.[15]
قطعنامهی 528
هفتمین قطعنامه با عنوان قطعنامهی 528، در تاریخ 5 اسفند 1364 صادر شد. این قطعنامه بار دیگر با عنوان «وضعیت میان ایران و عراق»، بدون اینکه به آغازکنندهی جنگ اشاره کند و باز هم بیآنکه به خواستههای اصلی ایران، یعنی تعیین و تنبیه متجاوز، کوچکترین توجهی ابراز نماید؛ «از اقدامات اولیه که باعث بروز منازعه میان ایران و عراق شد و از ادامهی درگیری» ابراز تأسف کرده و از طرفین خواسته بود «آتشبس فوری، متوقف ساختن کلیهی مخاصمات در زمین، دریا و هوا» را رعایت نمایند.[16]
نگاهی به زمان صدور این قطعنامه و تحولات جاری جبههی جنگ، رعایت یا عدم رعایت عدالت و بیطرفی شورای امنیت سازمان ملل متحد در صدور قطعنامهها، به ویژه قطعنامهی 528 را نشان میدهد. توضیح اینکه قطعنامهی مذکور در حالی صادر شد که نیروهای نظامی ایران با انجام عملیات والفجر 8 در تاریخ 20 بهمن 1364 از اروند عبور کرده و شهر استراتژیک فاو را به تصرف درآورده بودند.[17] جالبتر اینکه از زمان صدور قطعنامهی 522 در تاریخ 12 مهر 1361، که پس از عملیاتهای مسلم بن عقیل و رمضان صادر شده بود، شورای امنیت هیچ قطعنامهای را که در آن آتشبس و ترک مخاصمه گنجانده شده باشد صادر نکرده بود و این یعنی ارتباط وثیق عملیاتهای موفق ایران با صدور قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل. بدیهی است قطعنامهای اینچنین، که نه تنها دربردارندهی حداقلی از خواستههای ایران به عنوان طرف برتر در جنگ نبود، بلکه پس از مدتی سکوت، بلافاصله پس از انجام عملیات موفق والفجر 8 صادر شده بود، مورد پذیرش ایران قرار نمیگرفت.
قطعنامهی 598
0پس از صدور هفت قطعنامهی خنثی در ارتباط با پایان دادن به مخاصمهی طولانی ایران و عراق، سرانجام هشتمین قطعنامه در تاریخ 29 تیر 1366، با عنوان قطعنامهی 598 توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد صادر شد. مفاد این قطعنامه به طور خلاصه عبارت بود از: ابراز تأسف از آغاز و ادامهی منازعهی ایران و عراق، آتشبس فوری، اعزام نیروهای ناظر برای بررسی و تأیید آتشبس و عقبنشینی به مرزهای دو کشور، بازگشت اسیران به کشورهای خود، همکاری دو کشور متخاصم با دبیرکل در اجرای این قطعنامه و تلاشهای میانجیگرانه، خودداری کشورها در امر تشدید منازعه، تفویض اختیار از سوی دو کشور به یک هیئت بیطرف جهت تحقیق راجع به مسئولیت منازعه، اعزام کارشناسان سازمان ملل برای بازسازی دو کشور پس از خاتمهی درگیری و تلاش دبیرکل در جهت یافتن راههای افزایش امنیت از طریق مشورت با ایران و عراق و کشورهای منطقه.[18]
قطعنامهی 598 برای اولین بار، حداقلی از خواستههای ایران را، ولو به تلویح در بر داشت. بند ششم این قطعنامه مقرر میداشت: «...از دبیرکل درخواست میکند که با مشورت با ایران و عراق، مسئلهی تفویض اختیار به یک هیئت بیطرف برای تحقیق دربارهی مسئولیت منازعه را بررسی کند و در اسرع، به شورای امنیت گزارش کند.»
این قطعنامه برای اولین بار، حداقلی از خواستههای ایران را، ولو به تلویح در بر داشت. بند ششم این قطعنامه مقرر میداشت: «...از دبیرکل درخواست میکند که با مشورت با ایران و عراق، مسئلهی تفویض اختیار به یک هیئت بیطرف برای تحقیق دربارهی مسئولیت منازعه را بررسی کند و در اسرع، به شورای امنیت گزارش کند.»[19] هرچند این قطعنامه نیز مانند قطعنامههای پیش، عدالت و بیطرفی کامل را رعایت نکرده بود، اما همان گونه که اشاره شد، حداقلهایی از خواستهای ایران در آن مورد توجه واقع شده بود؛ ضمن اینکه اوضاع و شرایط بینالمللی به شدت علیه ایران شکل گرفته بود.
در چنین وضعیتی ایران ابتدا اعلام کرد که قطعنامه را نه میپذیرد و نه رد میکند. نه رد نه قبول قطعنامهی 598 از سوی ایران، در واقع سیاستی بود که این کشور در پیش گرفت تا تغییراتی در مفاد قطعنامه به وجود آورد. اما شرایط و رخدادهایی نظیر سقوط فاو، جزایر مجنون و شلمچه، حضور پررنگ آمریکا در خلیج فارس و دخالت آشکار در جنگ علیه ایران با هدف قرار دادن هواپیمای ایرباس ایرانی، کاهش شدید درآمد حاصل از فروش نفت ایران و نهایتاً پیدایش نوعی اجماع بینالمللی برای پایان دادن به جنگ، باعث شد تا ایران نهایتاً در 27 تیرماه 1367 رسماً قطعنامهی 598 را بپذیرد.
شرایط و مواضع ایران در قبال درخواستهای صلح در دوران جنگ هشتساله به طور عام و موضع مشخص این کشور در قبال قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد که خواستار پایان جنگ بودند، از سوی آیتالله خامنهای، رئیسجمهور و رئیس شورای عالی دفاع جمهوری اسلامی ایران بیان شده است که ذکر آن در پایان این مقال میتواند به عنوان خلاصهای از رویکرد ایران به مبحث صلح و قطعنامههای شورای امنیت باشد:
«قدرتهای جهانی میخواهند ابتکار صلح و جنگ، هر دو را در دست داشته باشند. با زدن یک دکمه جنگ را به وجود بیاورند و هر وقت مایل بودند، با زدن دکمهای، صلح را تحمیل کنند. ما چنین قدرتنمایی و اقتداری را از دولتهای بزرگ دنیا هرگز قبول نخواهیم کرد. ما صلح را دوست داریم، اما نه آن صلحی که ابزار اقتدار ابرقدرتها باشد. صلح یک ارزش است، اما ارزش مطلق نیست. باید برای ارزشیابی یک صلح این ملاحظات مورد توجه قرار گیرد؛ چه صلحی، در چه موقعیتی، با چه کسی. در پاسخ به ملاحظهی اول، ما میگوییم که صلحی که کلید صلح و جنگ را به دست ابرقدرتها بدهد نه. در پاسخ ملاحظهی دوم، میگوییم صلح هنگامی که دشمن در خاک ماست و صلحی که دشمن در تأمین حقوق تضییعشده سر باز میزند نه و در پاسخ ملاحظهی سوم، میگوییم صلح با کسی که هوای ژاندارمی خلیج فارس و رهبری عرب را در سر دارد و با قدرت هدفهای خود را دنبال میکند نه.»[20]
پینوشتها:
[1]. خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریهی «گزارشهای ویژه»، شمارهی 191، 5 مهر 1362، ص 12 و 13، رادیو کلن، 4 مهر 1362.
[2]. واحد مرکزی خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، «بولتن رادیوهای بیگانه»، 26 شهریور 1362، ص 18 و 19، رادیو آمریکا، 25 شهریور 1362.
[3]. خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریهی «گزارشهای ویژه»، شمارهی 188، 2 مهر 1362، ص 33 و 34، رادیو ایران، 1 مهر 1362.
[4]. اداره کل مطبوعات وزارت ارشاد اسلامی، «بررسی مطبوعات جهان»، شمارهی 397، 10 مهر 1362، ص 41 و 42، لوموند، 16 سپتامبر 1983.
[5]. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، جنگ ایران و عراق در اسناد سازمان ملل متحد: 1980 تا 1982، ترجمهی محمدعلی خرمی، چاپ اول، 1387، تهران، جلد اول، ص 55.
[6]. پیشین، ص 125.
[7]. حسین علایی، روند جنگ ایران و عراق، نشر مرز و بوم، تهران، چاپ اول، 1391، ج اول، ص 528.
[8]. علیرضا لطفاللهزادگان، روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب بیستویکم: عملیات مسلم ابن عقیل، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، 1391، تهران، ص 659.
[9]. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، همان، ص 153.
[10]. حسین علایی، همان، ص 644.
[11] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، همان، ج دوم، ص 133.
[12]. روزنامهی کیهان، 13 آبان 1362، ص 2.
[13]. حسین علایی، همان، ص 645.
[14]. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، همان، ج 3، ص 142.
[15]. پیشین، ج 5، ص 282.
[16]. پیشین، ج 5، ص 80 و 81.
[17]. محمد درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق 3: فاو تا شلمچه، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ ششم، 1387، تهران، ص 19.
[18]. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، همان، جلد ششم، ص 303 تا 305.
[19]. پیشین، ص 305.
[20]. روزنامهی جمهوری اسلامی، 6 مهر 1362، ص 10.
*عرفان حکیمی؛ پژوهشگر حوزهی دفاع مقدس/برهان/1392/4/27 .