خاطره ناب از شهید محمد حسین احسانی
خاطره ناب از شهید محمد حسین احسانی
شب نوزدهم اردیبهشت ماه بود.
قبل از اعزام به خط، محمدحسین را دیدم.
بهم گفت:« بچهها دعای توسل گذاشتن، نمییای؟».
گفتم:« کار دارم. تو برو! التماس دعا!».
همه اونایی که تو دعای توسل بودن شهید شدند؛ همه آنهایی که آن شب با چشمان سرخ و ورم کرده از دعا برگشته بودند! محمدحسین احسانی، ابوالفضل همتیان و...
منبع :فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص85