حمید نیست، خداش که هست.
خاطره از شهید مهدی باکری
قبل از عملیات بدربود.
یکی – دو روز مانده بود به عملیات.
بهش گفتم
« حاجی تو این عملیات کارت خیلی سخته ها!»
گفت« چه طور؟»
گفتم« آخه این اولین عملیاتیه که حمید کنارت نیست.
باید تنهایی فرماندهی کنی. »
گفت:« حمید نیست، خداش که هست. »
یادگاران، جلد سه، کتاب شهید مهدی باکری، ص 97