سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات دفاع مقدس (جبهه و جنگ)،کرامات شهدا

کار فرهنگی

مصطفی هیچ وقت به این فکر نمی‌کرد که مثلا اگر در فلان محله کار فرهنگی کند ممکن است بازدهی خوبی نداشته باشد.
مصطفی محله‌ای پرت و دورافتاده را در کهنز شهریار برای کار فرهنگی انتخاب کرده بود.
وقتی در جمع خانم‌ها یا در جمع‌های خانوادگی این موضوع را مطرح می‌کردم، همه تعجب می‌کردند
می‌گفتند آنجا که واقعا امیدی به نتیجه گیری نیست!
حتی می‌گفتند کسی از بچه‌های آن محل انتظاری ندارد.
دو سال و نیم بود که مصطفی حضور فیزیکی کمتری در آن منطقه داشت.
در این مدت وقتی مادران آن بچه‌ها را می‌دیدم از کارهای مصطفی تشکر می‌کردند و می‌گفتند که ممنونِ زحمات او هستند.
می‌گفتند اگر او نبود ، معلوم نبود که آینده بچه‌های محل چه می‌شد.
می‌گفتند مدیون آقا مصطفی هستند که بچه‌های‌شان را بسیجی کرده است.
وقتی این حرف‌ها را به مصطفی منتقل می‌کردم ناراحت می‌شد و می‌گفت که همه اینها کار خدا بوده است.
می‌گفت اگر خدا می‌خواست می‌توانست حرف‌ها و کارهایش را بی‌اثر کند.
دیدگاه او به کار فرهنگی اینطور بود ...
به روایت همسر شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده