سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات دفاع مقدس (جبهه و جنگ)،کرامات شهدا

مددکار

واقعا مددکار بود. وقتی می رفت خونه شهدا و مثلا می دید مادر شهید نشسته کنار حوض و ظرف می شوره،اونم چادرش رو می زد به کمرش و می نشست کنارش به ظرف شستن.اصلا اهل این نبود که حالا چون مددکاره و از بنیاد اومده خودش رو بگیره.حتی یه ذره تکبر تو وجودش نبود.همیشه می گفت:«مددکار واقعی کسیه که بره سراغ مردم و تو درد و رنجشون شریک بشه.مثل یه روحانی که اگه بشینه تا مردم برن سراغش،روحانی نیست.»

شهیده مریم فرهانیان

تولد:1342

شهادت:1363

علت شهادت:شلیک خمپاره رژیم بعث عراق

برگرفته از:دختری کنار شط،صفحه221

 


شهیده خاتون حسینی نژاد

هر کاریش کردیم از شهر بیرون نرفت که نرفت ؛ حتی تو بمباران شدید.برای رزمنده ها هرکاری از دستش بر می اومد می کرد.یک روز یکی از اقوام بهش گفت : « چرا شما هم مثل بقیه همسایه ها و فامیل از آبادان نمیرین ؟ » خیلی ناراحت شد.اشک تو چشماش جمع شد و بهش گفت : « مگه اهل بیت امام حسین ع تنهاش گذاشتن که ما بخوایم اماممون رو تنها بذاریم ؟ اگه ما هم بریم، پس کی هوای این جوونا رو داشته باشه.دیگه غیر از این چه تکلیفی داریم ؟ »

شهادت : 1359

علت شهادت : بمباران آبادان

برگرفته از : عروس خاک ، صفحه 41

امام علی (ع) فرمودند :

هر کس ما را به دلش دوست داشته و با زبانش یاری کند و در رکاب ما ، با دستانش با دشمنانمان بجنگد ، او دربهشت با ما و در درجه ما خواهد بود.

الخصال ، جلد 2 ، صفحه 629

 


شهیده ناهید فاتحی کرجو

یازده ماه اسیر بود و بعد هم زنده به گورش کرده بودن.وقتی پیداش کردیم موهای سرش را تراشیده بودن و همه ناخناش رو کشیده بودن ، همه جای بدنش کبود بود و سرش هم شکسته.خانم های مسن نمی ذاشتن جوونا برن توی غسال خونه ؛ وقتی هم که آمدن بیرون ، قدرت تعریف کردن نداشتن.

خدا رحمتش کنه ؛ دختر کم حرف و آرومی بود ، ولی وقتی می خواست حدیث و روایت یا داستان بگه ، حسابی تلافی می کرد و از گفتن خسته نمی شد.

تولد : 1344

شهادت : 1361

علت شهادت : زنده به گور شدن توسط کوموله های کردستان

بر گرفته از : فاتح هشمیز ، صفحه 41 تا 46

امام صادق (ع) فرمودند :

اهل حق تا بوده اند همیشه در سختی قرار داشته اند ، اما بدانید که دوره این سختی کوتاه است ، ولی آسایش طولانی در پی دارد.

الکافی ، جلد 2 ، صفحه 255


می خواهید چه کاره شوید؟

اونقدر قشنگ می نوشت که همیشه انشا ها و مقاله هاش رو می زدن به در و دیوار مدرسه ؛ چون همه بچه ها دوست داشتن اونا رو بخونن. یه روز موضوع انشا این بود:«در آینده می خواهید چه کاره شوید؟»همه منتظر بودن ببینن طاهره چی می نویسه.شروع کرد به نوشتن و یه چند خطی هم نوشت . ولی بعد هرچی نوشته بود رو خط زد و اینطور نوشت:«به من الهام شده که خیلی زود می میرم،البته با شهادت. اگه الان هم درس می خونم،برای دکتر و مهندس شدن نیست ،فقط برای اینه که خدا رو بهتر بشناسم!».

شهیده طاهره هاشمی

تولد:1346

شهادت:1360

علت شهادت:بمباران آمل

برگرفته از:عروس آسمان ،صفحه38و39

امام صادق (ع)فرمودند:

هرکس برای خدا علم بیاموزد و برای خدا به آن عمل کند و برای خدا به دیگران بیاموزد؛در ملکوت آسمان ها از او به بزرگی یاد شود و گفته شود برای خدا آموخت و برای خدا عمل کرد و برای خدا یاد داد. الکافی،جلد1،صفحه35


فهیمه

کلاس چهارم بود که اسمش رو تو کلاس قرآن نوشتم. یه روز وقتی رفتم از کلاس بیارمش، معلمش جلوم رو گرفت و پرسید:«تو خونه با فهیمه قرآن کار می کنید؟»گفتم نه؛ چطور؟ گفت:«آخه خودش قرآن رو بلده،بیشتر سوره ها رو تو کلاس می خونه و من و بچه ها گوش می دیم.طوری مسلطه که غلط های بچه هارو زودتر از من می فهمه.»با تعجب به فهیمه نگاه کردم.سرش رو انداخته بود پایین و چادرشو گرفته بود زیر چونه اش. بهش گفتم:«قرآن و از کجا بلدی؟»گفت:«قبل از کلاس یه بار می خونم و یاد می گیرم!» تو مسجد بعد از نماز به همه می گفت:هرکی دوست داره بمونه تا از همدیگه قرآن یاد بگیریم. نمی گفت:«یادتون بدم»تا به کسی برنخوره.

شهیده فهمیه سیاری

تولد:1339

شهادت:1359

علت شهادت:بمباران کردستان

برگرفته از:پرنده ای در عرش،صفحه24


کوچک ولی بزرگ

بهش می گفتن:«آخه تو که پسر نیستی،چه جوری می خوای بجنگی!؟»

می گفت:دفاع از وطن که زن و مرد و پیر و جوون نداره.هرکس باید هرکاری که از دستش برمیاد،بکنه.

با اینکه سنش خیلی کم بود اصلا از جنگ و جبهه نمی ترسید.به کسایی هم که می ترسیدن می گفت:

«وقتی دشمن اومده تو شهرتون،چرا نشستید و هیچ کاری نمی کنید!؟همه باید مبارزه کنن.»

شهیده سهام خیام

تولد:1347

شهادت:1359

علت شهادت:اشغال هویزه و اصابت تیر مستقیم رژیم بعث عراق

برگرفته از:به نقل از روزنامه کیهان،شماره18629،به تاریخ85/7/8،صفحه10

امام علی (ع) می فرمایند:

در حقیقت خداوند جهاد را واجب گردانید و آن را بزرگ داشت و مایه پیروزی و یاور خود قرار داد.

به خدا سوگند کار دنیا و دین جز با جهاد درست نمی شود.

(الکافی جلد5 صفحه 8)


بی اشتها

اوایل معلم شدنم بود که فهمیدم خیلی کم اشتها شده.یه روز سر سفره نشسته بودیم.چند لقمه خورد و بلند شد که بره مدرسه.منم یه لقمه براش گرفتم و گفتم با خودت ببر.خیلی خوشحال شد و لقمه رو گرفت و رفت. تا چند روز این کار تکرار شد ، و من هر روز لقمه بهش می دادم تا با خودش ببره.آخر، یه روز ازش پرسیدم: «چرا خودت غذا نمی خوری و همش منتظری من برات لقمه بگیرم؟»با مِنّ و مِن!جواب داد: «آخه هر وقت دست می برم تا برای خودم لقمه بگیرم،قیافه بچه های گرسنه ی کلاس میاد جلوی چشمم و اشتهام کور میشه.منم لقمه های شما رو می برم و می دم به اونا!»

شهیده مهری رزاق طلب

تولد:1341

شهادت:1362

علت شهادت:بمباران کردستان

برگرفته از:قاموس عشق،صفحه89

امام صادق علیه السلام فرمودند : حق مسلمان این است که تا برادرش گرسنه است او سیر و پر نخورد و تا برادرش تشنه است او سیراب نگردد.

کافی ، جلد 2 صفحه 170

 


فقط یک جواب

تو مسابقه رادیویی روز جمعه ، یه معمایی مطرح کردن که هر کاری کردم نتونستم جوابش رو پیداکنم.سوال رو از ژیلا پرسیدم و اونم فوری حلش کردو منم جواب رو فرستادم رادیو.هفته بعد مجری گفت : « این هفته نیازی به قرعه کشی نیست ، چون فقط یک جواب صحیح داشتیم.اونم آقای...» اسم من رو گفت ، ولی برنده واقعی ، خواهرم بود.

شهیده ژیلا مقبل

 تولد : 1340

شهادت : 1362

علت شهادت : بمباران کردستان

برگرفته از : قاموس عشق ، صفحه 241

 رسول خدا (ص) فرمودند :

مومن ؛ هوشیار ، دقیق و محتاط است.

بحارالانوار ،جلد 64 ، صفحه307

 


یاس کبود

یازده ماه اسیر بود و بعد هم زنده به گورش کرده بودن.وقتی پیداش کردیم موهای سرش رو تراشیده بودن و همه ی ناخناش رو کشیده بودن،همه جای بدنش کبود بود و سرش هم شکسته.خانم های مسن نمی ذاشتن جوونا برن تو غسال خونه؛وقتی هم که اومدن بیرون،قدرت تعریف کردن نداشتن.خدا رحمتش کنه؛دختر کم حرف و آرومی بود،ولی وقتی می خواست حدیث و روایت یا داستان بگه،حسابی تلافی می کرد و از گفتن خسته نمی شد.

شهیده ناهید فاتحی کرجو

تولد: 1344

شهادت : 1366

علت شهادت: زنده به گور شدن توسط کوموله های کردستان

برگفته از : فاتح هشمیز ، صفحه 41 تا 46


نسخه ی زندگی

عصرهای پنج شنبه که می شد، طاهره هرجایی که بود، حتی اگر مهمان داشتند و کار بر سرش ریخته بود، یا خانه شلوغ و پر رفت و آمد بود، خود را پای تلویزیون می رساند و برنامه ی آقای قرائتی را گوش می کرد. حتی یکبار هم نشد که برنامه را از دست بدهد. همیشه هم قلم و کاغذی جلوی رویش بود و تمام صحبت های مهم را یادداشت می کرد. می گفتیم: "طاهره جان، چقدر به این برنامه علاقه داری." می خندید و چهره اش باز و روشن می شد: "این ها درس های قرآنه... به کار همه هم میاد... نسخه ی زندگی است."

و راست هم می گفت. اینها سخنان و حرف هایی نبود که طاهره، فقط اسیر زیبایی و سحر واژگانش باشد، بلکه در عمل هم تا می توانست آن ها را محقق می کرد؛ مثل مهربانی ها و دلسوزی هایش برای دیگران و مثل مواظبت از نماز اول وقتش؛ مثل توصیه به همکلاسی هایش که نمازشان را در مدرسه بخوانند و نگذارند برای خانه چرا که ممکن است فراموششان شود و یا به تأخیر بیفتد؛ مثل حجابش که بی نظیر بود، روسری های رنگارنگش را همیشه زیر چانه گره می زد، در خانه و بیرون از خانه. تا جایی که یکی از برادرهایش روزی به شوخی به او گفت: "طاهره جان... لا اقل روسری ات را برای ما کمی عقب ببر تا صورت زیبایت را ببینیم. کم کم دارد یادمان می رود چه شکلی بودی ها! "

شهیده طاهره هاشمی

تولد : 1346

شهادت : 1360

علت شهادت : درگیری 6بهمنِ شهرستان آمل

برگرفته از : عروس آسمان ، صفحه 27