سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات دفاع مقدس (جبهه و جنگ)،کرامات شهدا
درباره ما
خلیل رنجبر[18]

این وبلاگ در جهت ابراز ارادت به شهیدان هشت سال دفاع مقدس طراحی و سعی در ارائه مطالب ناب و مستند را دارد . امیدوارم که راضی باشید و از نظرات سازنده تان این حقیر را بهره مند گردانید. در ضمن این وبلاگ در پایگاه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و در سایت پیوندها جزو سایت های مفید قرار گرفته است. peyvandha.ir/1-5.htm

ویرایش
جستجو


وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
پنج شنبه 90/2/15 12:23 ع

داشتیم از خط به عقب باز می‌گشتیم . «قائم مقامی‌» در کنارم بود و می‌گفت: «نمی‌دانم چه کرده‌ایم که خداوند ما را لایق شهادت نمی‌داند.» گفتم: « شاید می‌خواهد که ما خدمت بیشتری به اسلام و مسلمین بکنیم.»
پاسخ داد: « نه ، من باید شهید می‌شدم و الآن وجدانم ناراحت است . آخر در خواب دیده بودم که شهید می‌شوم و امام زمان (ع) دستم را گرفته و به همراه خود می‌برد .» درهمین حال ، یک خمپاره‌ی 120 کنار ماشین ما به زمین خورد و این بنده‌ی عاشق به شهادت رسید .
هنگام شهادت ، لبخند بسیار زیبایی بر لب داشت که همه‌مان را مسحور خود کرده بود . گویی مشایعت امام زمان (عج) او را چنین به وجد آورده بود .

منبع :کتاب لحظه ‌های آسمانی
راوی : محمد رضایی




برچسب ها : یاد و خاطره شهدا  ,


مطلب بعدی : نحوه بازدید از تمامی قسمت های وبلاگ