در منطقهی عملیاتی "فاو" در خط مقدم بیرون از سنگر با شهید غلامعلی آخوندی که پیرمرد 60 سالهای از اهالی روستای بابا عرب جهرم و مسئول تدارکات گردان تازه تأسیس فاطمهالزهرا (س) از لشگر المهدی (عج) بود، ایستاده بودیم و صحبت میکردیم.
آخوندی بین بچههای گردان سیب تقسیم کرده بود، خودش هم سیبی در دست داشت که در حال خوردن آن به بچهها گفت: نگاه کنید من جلوی چشمان شما نصف این سیب را میخورم ولی تا چند لحظهی دیگر نصف دیگرش را در آن دنیا میخورم.
نزدیک اذان ظهر بود ناگهان صدای سوت خمپارهای، هرکس را به گوشهای کشاند. پس از انفجار متوجه شدیم، پیرمرد پاک نهاد روستایی بلافاصله بعد از اصابت ترکش به شهادت رسید. طوری که هنوز نیمی از سیب باقی مانده بود.
منبع :کتاب لحظه های آسمانی
راوی : غلام رضا عارفیان
برچسب ها :
یاد و خاطره شهدا ,