سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات دفاع مقدس (جبهه و جنگ)،کرامات شهدا
درباره ما
خلیل رنجبر[18]

این وبلاگ در جهت ابراز ارادت به شهیدان هشت سال دفاع مقدس طراحی و سعی در ارائه مطالب ناب و مستند را دارد . امیدوارم که راضی باشید و از نظرات سازنده تان این حقیر را بهره مند گردانید. در ضمن این وبلاگ در پایگاه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و در سایت پیوندها جزو سایت های مفید قرار گرفته است. peyvandha.ir/1-5.htm

ویرایش
جستجو


وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
پنج شنبه 92/7/25 2:1 ع

اوضاع خط کمی روبراه شد. و ما که قصد استحمام داشتیم، برگشتیم عقب تازه از پنج ضلعی رد شده بودیم که ظهر بود. در حالی که ما بین خط خودی و خط عراقی ها بودیم. داشتیم در امتداد پل نو جلو می رفتیم که اذان گفته شد، « شفیع زاده» گفت : « نماز نمی خوانی؟» گفتم تازه دارد اذان می گوید بگذار اذان تمام بشود بعد .

وقتی که آخرین الله اکبر اذان تمام شد گفت : « نگه دار!»

گفتم : « توی این بیابان.»

گفت : « آره اینجا که مشکلی نداره. آتش دشمن هم که این طرف ها نیست.»

همیشه دائم الوضو بود. من هم وضو داشتم توقف کردیم و رفتیم پایین.

منظره باشکوهی بود « شفیع زاده» در وسط بیابان با آن قیافه گیرا، با پای برهنه و با حالتی حاکی از تسلیم و فرمانبرداری از پروردگار جهانیان نمازش را اقامه کرد. ما تا قرارگاه ده دقیقه بیشتر فاصله نداشتیم . « شفیع زاده» همیشه نمازش را اول وقت می خواند.

منبع :شهروند، شهر هفتم ص 72 و 73.




برچسب ها : یاد و خاطره شهدا  ,


مطلب بعدی : نحوه بازدید از تمامی قسمت های وبلاگ