سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات دفاع مقدس (جبهه و جنگ)،کرامات شهدا
درباره ما
خلیل رنجبر[18]

این وبلاگ در جهت ابراز ارادت به شهیدان هشت سال دفاع مقدس طراحی و سعی در ارائه مطالب ناب و مستند را دارد . امیدوارم که راضی باشید و از نظرات سازنده تان این حقیر را بهره مند گردانید. در ضمن این وبلاگ در پایگاه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و در سایت پیوندها جزو سایت های مفید قرار گرفته است. peyvandha.ir/1-5.htm

ویرایش
جستجو


وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
از بچگی کارکرده بودم و حالا هم شده بودم یه خانوم معلم
قطعه زمینی هم خریده بودم و تصمیم به ازدواج داشتم
رفتم مشهد به امام رضا(ع) حرف دلمو اینجور گفتم :
"قبل هرحرف و کلام و گفت و گوی/شوهری خواهم که باشد سید و قدش بلند ، خوش خلق و خوی"
آقا...من یکی رو میخوام که سیّد باشه ،قد بلندباشه،خوش اخلاق باشه‌‌‌‌.....
تا اینکه خواستگار اومد خونه مون ....
 صحبت که میکردیم بهش گفتم :
شما واسه چی منو انتخاب کردید...؟
گفت:شما چرا اینطوری صحبت میکنید...؟
سرمو بالا گرفتم و گفتم:من زن کسی میشم که مهریه مو شهادتش قراربده...
حس میکردم حرف آخرو زدم ، پیش خودم فکر میکردم بیچاره فهمیده که چه اشتباهی کرده اومده خواستگاری من
انگارمیخواست چیزی بگه...
خنجر بزن ای دوست ولی زخم زبان نه.....
سرشو تکونی داد و گفت : به جدّم قسم...من شهید میشم...
و باز تکرار و تأکید کرد : به جدّم قسم...من شهید میشم...
مونده بودم هاج و واج ، مات و مبهوت نگاش میکردم ؛خدایا این چییی میگه...؟!
گفت : "رسوایی راز دلت از چشم تو پیداست/خواندم ز دلت آری و گفتی به زبان نه"
اگه اومدم خواستگاری شما واسه اینه که میدونم بعد شهادتم اگه بچه ای داشته باشم میتونید بچه هامو بزرگ کنید...
عاشقانه های همسران شهدا
همسر سردار شهید سیّد محسن صفوی      



برچسب ها : خاطرات دفاع مقدس  ,


مطلب بعدی : نحوه بازدید از تمامی قسمت های وبلاگ