سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات دفاع مقدس (جبهه و جنگ)،کرامات شهدا
درباره ما
خلیل رنجبر[18]

این وبلاگ در جهت ابراز ارادت به شهیدان هشت سال دفاع مقدس طراحی و سعی در ارائه مطالب ناب و مستند را دارد . امیدوارم که راضی باشید و از نظرات سازنده تان این حقیر را بهره مند گردانید. در ضمن این وبلاگ در پایگاه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و در سایت پیوندها جزو سایت های مفید قرار گرفته است. peyvandha.ir/1-5.htm

ویرایش
جستجو


وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
جمعه 97/7/27 10:1 ع

قدرشناسی تا آخر عمر

روزی به اتفاق هم از روستا می‌آمدیم که دیدم از ماشین پیاده شد و به پیرمردی که به نظر نمی‌رسید وضع اقتصادی بدی داشته باشد، پولی داد. از آقا نورعلی پرسیدم: «موضوع چیه؟!» گفت: «این مرد برای من یک روز که چوپان کوچکی بودم، کار بزرگی انجام داد. باران شدیدی می‌بارید. این مرد، وقتی مرا دید، «کَپَنَک» (نوعی لباس نمدی مخصوص چوپانان) خودش را از روی دوشش درآورد و روی من انداخت و گفت: «این را بگیر و اینجا استراحت کن.» من هیچ‌وقت این محبت او را فراموش نمی‌کنم و تا زنده هستم کمکش می‌کنم.» حاج‌آقا محبت هیچ‌کس را فراموش نمی‌کرد و این را «قهرقلی» که آن چوپان است به یاد دارد.

منبع: موسسه فرهنگی هنری شهید شوشتری
راوی: همسر شهید
 سردار شهید نورعلی شوشتری




برچسب ها : یاد و خاطره شهدا  ,


مطلب بعدی : هیکلِ روفُرم        مطلب قبلی : پیام یک شهید به محتکران؛ خداوند از شما انتقام را خواهد گرفت